در بسیاری از همایشها و سخنرانیها با محتوای این موضوعات شرکت میکردم. مقالات و کتابهای در این زمینه را مطالعه میکردم. از کارشناسان مختلف در این موارد سؤال میکردم و سعی بر اتصال تکههای پازلهای موجود نبودم و پاسخ سؤالات برای نتیجهگیری و جمعبندی مینمودم، اما متأسفانه نتوانستم باهمه این پی گیریها تصویر پازل کامل و تکمیلشده را بسازم.
تمرکز خود را بر روی حرفه بیمهگری گذاشتم، شغلی که بیشترین ممارست را داشتم. بازهم از خود پرسیدم چرا اگر شرکتهای بیمه در کشورهای توسعهیافته و صنعتی توانسته بودند به میلیاردها، میلیارد دلارفروش بیمه دست یابند و با پرداخت میزان بالای خسارت سالانه سودآور باشند.
رمز موفقیت آنها چه بوده و علت موفقیت نبودن شرکتهای بیمه ما چیست؟
مطالعات به من میگفت برای یافتن پاسخ واقعی باید موضوع از منظر رویکرد سیستمی بررسی شود.
اقتصاد ملی کشورمان بهعنوان عامل اصلی و برون سیستمی و صنعت بیمه بازرگانی بهعنوان عامل فرعی و درون سیستمی تفکیک و دقیقاً مطالعه شوند. در مطالعات از نمودار SWOT لازم بود کمک گرفته شود.
نقاط قدرت و فرصتها و موانع و تهدیدهای محیط ملی و بینالمللی پیش روی صنعت بیمه ازجمله عوامل اصلی رشد یا عدم رشد این صنعت و کلیه بخشهای اقتصادی و صنایع مختلف محسوب میشوند.
اما ازنظر نگارنده صنعت و بازار بیمه در ایران برای رفع تهدیدها و فراهم نمودن فرصتها میبایست بهطورجدی و مصمم اقدام به تحول و دگرگونی در درون خود بزند تا بتواند ضمن انطباق خویش با شرایط بیرونی به طریق اقتضایی، بهطوری از استحکام و توانمندی برخوردار گردد که ضمن کاهش اثرپذیری عوامل برون سیستمی، الگوی توسعه و رشد سایر سیستمهای اقتصادی و بخشهای کشور باشد.
مطالعات چندساله بهتدریج سردرگمی ناشی از عدم درک مفاهیم مدیریتی و علل تحولات آنها و تأثیرگذاری این دگرگونیهای رویکردی در عملیات اجرایی و تفاوت بین سبکهای مختلف مدیریتی را هویدا میساخت.